الله وئردي بصيرتي
اخيراً سايتي با نام «آذريها» در دنياي مجازي شروع به فعاليت مخرب كرده است كه با تظاهر به دفاع از تماميت ارضي كشور به دروغ پردازي و جعل وقايع درباره اساتيد شاخص مملكت، تاريخ آذربايجان، ادبيات و فولكلور زبان تركي و بالطبع جريحه دار كردن احساسات بسياري از ترك زبانان و ايجاد نفرت مشغول است.
اين سايت كه در لوگوي خود نماد پرچم ايران را بدون نشان جمهوري اسلامي ايران (كلمه الله اكبر) كار كرده است، در ميان اهانتهايي كه به تاريخ و فرهنگ آذربايجان ميكند، بر عليه استاد دكتر حسين محمدزاده صديق جوسازي و سياه نمايي خاصي را آغاز كرده است. نمونهاي از اعمال زشت و سخيف اين سايت، انتشار مقالهاي بدون امضا و نام با عنوان «ديدار حسين محمدزاده صديق با افسر وزارت دفاع فرانسه در كرج» ميباشد كه دروغهاي موجود در مقاله را يكي يكي ميشمارم:
1- دروغ اول، تيتر مقاله است كه بنابر استفسار ما از استاد دكتر حسين محمدزاده صديق همچو ديداري هيچ گاه در عمر اين دانشمند ترك آذربايجاني ايراني الاصل اتفاق نيفتاده است.
2- دروغ دوم: «حسين محمدزاده صديق (دوزگون) نويسندهي كتابهاي پان تركيستي است.»
جواب: استاد بزرگوار هيچ گاه دربارهي پان تركيست و يا در موضوع آن حتي يك صفحه هم ننوشتهاند، ايشان استاد ادبيات تركي و فارسي هستند كه نزديك دويست عنوان كتاب علمي و تحقيقي از ادبيات اين دو زبان را نوشتهاند كه ليست كامل آنها در سايت www.duzgun.ir موجود است. در ميان اين كتابها شاهكارهايي مانند «ديوان لغات الترك»، «ديوان تركي نسيمي»، «يادمانهاي تركي باستان»، «ترجمه تركي وصيتنامه امام خميني» موجود است.
3- دروغ سوم: «وي كه پيش از انقلاب در كسوت ماركسيستي فعال بود . . . »
جواب: استاد دكتر صديق در جواني هيچ وقت كسوت ماركسيستي بر تن نكردهاند و بلكه در پيش از انقلاب شديداً با رژيم طاعوت در مبارزه بودند و حتي شش ماه زندان با اتهام «اقدام عليه امنيت كشور» را در سال 1349 تحمل كردند.
4- دروغ چهارم: «صديق در اوايل انقلاب، نشريهي ماركسيستي يولداش را منتشر مينمود و با رهبري امام خميني مخالفت ميكرد و فعاليت گستردهاي در اين مسير داشت.»
جواب: در پاسخ اين دروغ ما فقط جلد يكي از شمارههاي مجلهي يولداش را در اين جا قرار ميدهيم، نه فقط براي رسوا كردن اين سايت مولّد دروغ بلكه براي عبرت دشمنان ايران و اين استاد ايران دوست:
5- دروغ پنجم: « . . . نشريهي يولداش از سوي دادستاني به دليل توهين به رهبر انقلاب تعطيل شد و [استاد دكتر] صديق نيز از كشور متواري گشته و در تركيه اقامت گزيد.»
جواب: استاد هيچ وقت و در هيچ زماني به شكلي كه اين دشمنان بدطينت جلوه ميدهند، از كشور خارج نشدهاند بلكه به منظور تعيين موضع رسمي خود، بلافاصله پس از نشريهي «يولداش»، نشريهي «انقلاب يولوندا» (راه انقلاب) را منتشر كردند كه 12 ماه ادامه پيدا كرد و سپس جاي خود را به فصلنامهي «يئني يول» داد كه آن نيز يك سال دوام يافت. سپس «بولتن زبان تركي» و بعد هفتهنامهي مستقل «سهند» (در موسسه اطلاعات) چاپ شد كه اين هفتهنامه نيز 14 سال در تهران منتشر شد. همچنين كارمند رسمي دولت بودند كه حتي يك ماه هم كلاس خود را تعطيل نكردهاند مگر در مدت شش ماه زندان در رژيم طاغوت. حتي در دو سالي كه براي تدريس و ادامه تحصيل به شهر استانبول اعزام شدند، جزو خدمت دولتي ايشان محاسبه شده و پس از 31 سال خدمت (1342- 1373) با عزت و احترام بازنشسته شدهاند. تعطيلي مجلهي «يولداش» از طرف خود دكتر صديق انجام گرفته و دليل آن نفوذ يك عنصر شاه پرست يعني آقاي «كـ . » به اين مجله بود كه با اخراج وي از طرف استاد، اين مجله صد در صد در اختيار خود استاد قرار گرفت و ايشان با تلگراف به محضر رهبر انقلاب حضرت امام خميني (ره)، توطئهي شاه پرستان و سلطنت طلبان و سكولاريستهاي بي دين را كه ايران را بدون اسلام ميخواستند بر ملا ساخت. متن آن تلگراف چنين است:
متواري شدن از ايران،كاري بود كه مزوّران خودفروخته و پيروان تفكرات استبداد شاهنشاهي و وابستگان آن رژيم انجام دادند و هيچ گاه نيز نتوانستند به ايران بازگردند. اما نوچههاي آنان و جيرهخواران سفرههاي آن رژيم كه در داخل ايران خود را گم و گور كرده بودند آرام آرام از سوراخ خود بيرون خزيدهاند و با ظاهري آكادميك، دفاع از ايران و ايراني را دستاويز اجراي نيات پليد قلبي خود كردهاند.
6- دروغ ششم: «هيچ ناشري حاضر به انتشار كتابهاي ضد علمي [دكتر] صديق نشد. در نتيجه وي با اخذ مجوز نشر شخصا اقدام به انتشار كتابهاي خود نمود. . . »
جواب: استاد تا اين تاريخ هيچ گونه مجوز نشري از هيچ جا اخذ نكرده است و هميشه همهي ناشران متعهد براي چاپ آثار ايشان سر و كله شكستهاند. مانند: دفتر تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، روزنامه اطلاعات، بنياد بعثت، انتشارات اميركبير، انتشارات ققنوس، انتشارات آفرينش، انتشارات راه كمال، انتشارات تازهها، انتشارات فرهنگسراي ولا، انتشارات تكدرخت، انتشارات ياران، انتشارات دانشگاههاي مختلف كشور، انشارات اختر، انتشارات نداي شمس و . . .
7- دروغ هفتم: « يكي از افسران امنيتي فرانسه وابسته به وزارت دفاع اين كشور در ذيل يكي از مقالاتش اشاره ميكند كه در كرج با «صديق و مريدانش» ديدار و گفتگو كرده است.
جواب: يك پژوهشگر فرانسوي مقالهاي با عنوان
Les modalités de l’engagement dans le nationalisme azerbaïdjanais en Iran
در مجلهي Cahiers d’Asie centrale چاپ كرده است و در گوشهاي از آن شرح حال كوتاهي از استاد دكتر صديق نوشته و از چهار كتاب ايشان نام برده و در ارجاع پاورقي گفته است:
«ماخوذ از مصاحبهي حسين صديق در كرج». متن فرانسهي آن چنين است:
À partir d’entretiens avec Hosseyn Ṣādeq et un de ses collaborateurs. Téhéran, Karaj, février 2006.
ṢĀDEQ Hoseyn
1979 Govsi Tabrizi, Téhéran.
— 1980 Kičik Ša’irler, Téhéran.
— 1981 Baku Levhālari, Téhéran.
— 1982 Gunešli Väṭän Yadāštlari, Téhéran.
NISSMAN David
1984 « The origin and development of the literature of longing in Azerbaijan », Journal of Turkish Studies vol. 8, pp. 197-207.
— 1987 The Soviet Union and Iranian Azerbaijan. The Use of Nationalism for Political Penetration, Boulder, Westview Press.
و هيچ جا نميگويد كه مصاحبه را خود او انجام داده است و با استاد ديدار كرده است. بلكه از مصاحبهاي از استاد اين مطالب را برداشته است.
8- دروغ هشتم:« وي (Gilles Riaux) در همين مقاله اشاره ميكند كه سفرهاي متعددي به ايران داشته و در اين سفرها مصاحبههاي فراواني در كرج با حسين صديق (دوزگون) داشته است.»
جواب: در هيچ كجاي اصل مقالهي ژيل ريو Gilles Riaux غير از پاورقي مذكور كه در دروغ هفتم آورديم چنين ادعايي نشده است. لينك آن مقاله چنين است:
http://asiecentrale.revues.org/index1443.html
بعد از اين دروغهاي هشتگانه، نويسندهي مجهول مقاله افتخار به اين ميكند كه بانيان جريان پان تركيستي را رسوا ميكند. كار و اعتقادات و مرام شخصي افراد البته به ما و ديگران ارتباطي ندارد اما اگر كسي اعتقادات و ارزشهاي عمومي را به سخره بگيرد و به دروغ، تبديل به پوششي جهت ترور دانشمندان فرهيخته و اساتيد شاخص كشورمان بكند، ما دانشجويان پيش از هر كس وظيفه داريم كه در برابر چنين روندي ايستاده و بانيان چنين جريانهايي را افشا كرده و به مسئولان و به مردم اطلاعرساني كنيم.
عزت ايراني ايجاب ميكند كه دروغهاي كوچك را كوچك نشماريم. اين سايت كه گردانندگان آن اغلب نام و عكسشان موجود است و در همين سايت هم به تعريف از همديگر و نان قرض دادن به هم مشغولند، اغراض پليد طولاني مدتي دارند كه از امروز طرح آن را ميريزند. اين افراد كه اغلب در سنين بيش از 50 سال هستند چگونه مشت ملت مسلمان در 22 بهمن 1357 را فراموش كردهاند؟ ما جوانان مؤمن و متعهد لشكر صدام و حاميان مستكبرش را شكست داديم. آيا چهارتا پير و پاتال شاه پرست و سلطنت طلب ملي گرا چه خيال ميكنند كه هنوز به نشخوار سياستهاي پوسيدهي شاهنشاهي مشغولند؟
تعريف و تمجيد كاوه بيات از مهرهي معدوم شاهنشاهي يعني «رحيم زهتاب فرد» نمونهي كوچكي از فعاليتهاي خرابكارانهي سايت آذريهاست.
زنده باد ايران اسلامي ما
انقلاب قاطع و ناميّ ما