افشار جوغين

فرقه‌ي نوظهور سايت آذريها حمله به دكتر صديق دانشمند و استاد زحمتكش ايراني را تشديد كرده است و طي چندين مقاله، خبر، تحليل و غيره اين دانشمند ايراني را به باد ناسزا و تحقير گرفته است. اين استاد زبانشناس چندي پيش با چاپ كتاب «فرضيه‌ي زبان آذري و كسروي» در معرض انواع افتراها و توهين‌ها از طرف پان ايرانيست‌ها قرار گرفت. ايشان در اين كتاب وجود زباني به اسم «آذري» را نفي كرده و گفته‌اند كه در طول تاريخ، قوم و زباني به اين نام پيدا نشده‌اند و فرضيه‌ي كسروي را كه زبان باستاني مردم آذربايجان را آذري مي‌شمرده باطل دانسته‌اند.

نام كامل اين دانشمند «حسين محمدزاده صديق» است كه در سال 1324 در تبريز متولد شده و در سال 1362 از دانشگاه استانبول مدرك دكترا گرفته‌اند. ايشان سال‌ها در دانشگاه‌هاي ايران به تدريس زبان و ادبيات تركي مشغول بوده و در ميان آذربايجاني‌ها از محبوبيت زيادي برخوردارند. ايشان كثيرالتاليف‌ترين دانشمند معاصر ايراني هم به شما مي‌روند، تعداد تاليفات و آثارشان به 300 مي‌رسد كه در ميان آن‌ها «قارا مجموعه» ترجمه ديوان لغات الترك، تصحيح ديوان نسيمي و يادمان‌هاي تركي باستان معروف‌تر است.

دكتر صديق طبع شعر هم دارد و تا كنون چندين مجموعه شعر مدون تركي از وي چاپ شده است. اين استاد را در ايران مرجع شعر و ادب تركي مي‌شناسند. در ميان كساني كه ايشان را مي‌شناسند به «دايرة المعارف متحرك» معروف است و برخي‌ها به وي لقب «پدرادبيات تركي ايران» داده‌اند.

الله وئردي بصيرتي

اخيراً سايتي با نام «آذريها» http://www.azariha.org در دنياي مجازي شروع به فعاليت مخرب كرده است كه با تظاهر به دفاع از تماميت ارضي كشور به دروغ پردازي و جعل وقايع درباره اساتيد شاخص مملكت، تاريخ آذربايجان، ادبيات و فولكلور زبان تركي و بالطبع جريحه دار كردن احساسات بسياري از ترك زبانان و ايجاد نفرت مشغول است.

اين سايت كه در لوگوي خود نماد پرچم ايران را بدون نشان جمهوري اسلامي ايران (كلمه الله اكبر) كار كرده است، در ميان اهانت‌هايي كه به تاريخ و فرهنگ آذربايجان مي‌كند، بر عليه استاد دكتر حسين محمدزاده صديق جوسازي و سياه نمايي خاصي را آغاز كرده است. نمونه‌اي از اعمال زشت و سخيف اين سايت، انتشار مقاله‌اي بدون امضا و نام با عنوان «ديدار حسين محمدزاده صديق با افسر وزارت دفاع فرانسه در كرج» مي‌باشد كه دروغ‌هاي موجود در مقاله را يكي يكي مي‌شمارم:

1- دروغ اول، تيتر مقاله است كه بنابر استفسار ما از استاد دكتر حسين محمدزاده صديق همچو ديداري هيچ گاه در عمر اين دانشمند ترك آذربايجاني ايراني الاصل اتفاق نيفتاده است.

سايت جاعل «آذري‌ها» مردم شريف آذربايجان را كه به زبان زيباي تركي، زبان اصلي و مادري و بومي خود علاقه نشان مي‌دهند، وابسته به كشورهاي بيگانه مي‌شمارد و انگ‌هاي مختلف به آن‌ها مي‌زند. حتي دانشمنداني مانند مرحوم پروفسور زهتابي را به باد فحش و افترا مي‌گيرد. آن مرحوم كه الان دستش از دنيا كوتاه است آيا واقعاً شايسته‌ي اين همه فحش و ناسزاست؟

آن مرحوم به 7 زبان زنده‌ي دنيا مسلط بود و در ايران كار علمي كرده است نه سياسي. آيا سياسي بازان سايت جاعل «آذري‌ها» غير از زبان مبهم و دروغين «آذري» و فارسي، ديگر چه زباني بلدند؟

زبان فحش و ناسزا و اين هنرشان است. ظاهراً زبان آذري زبان فحش و ناسزا بوده است و بهتر كه نابود شد و زبان زيباي تركي جاي آن را گرفت.

الحمد لله رب العالمين.

نقل از سايت بصيرت ايراني - مهرتاش خراساني

به دنبال درخواست براي فيلترينگ سايت جاعل آذريها گردانندگان اين سايت چنين وانمود كرده‌اند كه به علت توطئه‌چيني عليه استاد دكتر صديق چنين درخواستي را مطرح مي‌كنم. گرچه اينجانب درخواست خود را به زبان شيرين و فصيح فارسي و با نثري رسا نوشته‌ام اما ظاهراً به نظر مي‌رسد گردانندگان اين سايت به علت مشغول شدن با زبان فرضي، موهوم و مبهم آذري، زبان فارسي را هم مانند تركي خوب حالي نمي‌شوند. من به دلايل زير درخواست فيلترينگ اين سايت جاعل را كرده‌ام:

1- سايت جاعل آذري‌ها پرچم مقدس جمهوري اسلامي ايران را جعل كرده و آن را در لوگوي خود بدون لفظ جلاله‌ي «الله» كار مي‌كند.

2- عليه تركان ايران مخصوصاً تركان غيور آذربايجان نفرت پراكني مي‌كند و آن‌ها را قاتل آذريها در طول تاريخ مي‌نامد.

3- عليه زبان شيرين تركي برمي‌خيزد و آن را زبان مهاجمي مي‌داند كه گويا زبان موهوم و مبهم آذري را بلعيده است.

هوشنگ جعفري

ساوالان ساياغي دوروب قارشيمدا،

ووقارلي داغ‌لار تك اوجالان دوزگون!

كتاب ياز

     پلّه قور،

         كؤرپو سال گؤيه

داغ‌لاردان، داش‌لاردان، باج آلان دوزگون!

ديل‌لرده قالارسان، عصرلر بويو

يوزلرجه ساغ اولان

     ساغ قالان دوزگون!

ساچيوا دن دوشوب

آغاريب باشين

قوجالما حاييف‌دي،

     قوجالان دوزگون!

حسين شهرك (ميرزا)

عنوانلار ايچينده، يوللار ايچينده،

استاد اينجه صنعت ميدانين سئچيب.

باشقالار ترپشيب، اؤلچۆب، بيچينجه،

كسكين قلميله او ووروپ كئچيب.

***

خلقين فولكولورون ديلين قورويان،

اوردونون كروانين سركرده‌سيدير.

اوندا يورولماغين معناسي يوخدور،

سارسيلمايان اونون ايراده‌سيدير.

اي ائلين آرزوسو، ديله‌گي، سؤزۆ!

دوكتور حسين دۆزگۆن معلمه اتحاف

سربازي سنگرده هويلايان نامرد،

ايندي گليب سني هويلايير، سردار!

بو حقيقتي بيلمير لاكين او غافل،

سنين يۆز مينلرجه فدائين‌ده وار.

سنين علمين دريا، بيليگين چوخدور،

سنين كيمي بوردا بيليجي يوخدور،

سؤزلرين دشمنين گؤزۆنه اوخدور،

سنين بدخواهيندن اولموشام بي‌زار.

مهندس محمد باقر باقري (اركين) يكي از كساني است كه به قول خودشان (قدر استاد را در زمان حياتشان دانستند) ايشان كتابي به نام (تبريزدن حيدربابايا) را در ۱۰۰ بند به مهر استاد سرودند و به ايشان تقديم كردند. اين كتاب كه با نگاهي به كتاب (حيدربابايا سلام) سروده شده است ابتدا به خاطرات شاعر در تبريز دهه‌ي چهل و پنجاه، مفاخر و مشاهير، هنر و فرهنگ تبريز مي‌پردازد سپس شاعر به دكتر صديق مي‌رسد و حرفهاي دل خود را درباره دكتر صديق بر زبان مي‌آورد. مثلا در بند ۹۲ مي‌گويد:

- 93 -

دئديم اونا:«ـ استاد اؤزووو يورما،

چوخ ايشله‌ييب جانيوا صدمه وورما.»

دئدي:«ـ بابا قوي گئت، بئله چيغيرما!

          بو فيكري سن اؤزون منه وئريبسن،

          ايندي گليب مني حذر ائليريسن؟

Dedim ona:« ustad özüvü yorma,

Çox işləyib canıva sədmə vurma.»

Dedi:« Baba qoy get, belə çığırma!

          Bu fikri sən özün mənə veribsən,

مهندس محمدباقر باقري (اركين)

دكتر صديق ساغدي هنوز قاليري،

او تبريزه هله ا‌يشيق ساليري.

كتاب اوسته گينه كتاب قاليري،

     او باسواد بير كيشيدير، بير عارف،

     يازير شهره دايرة‌المعارف.

سنين عمرون گؤروم اوستاد يوز اولسون،

قوي بودا بير مثل اولسون سؤز اولسون،

هر تبريزلي «دوزگون» كيمي دوز اولسون.

     صداقتين نثار ائتسين تبريزه،

     گول چيچك دسته‌سيله گلسين بيزه.

سيد مراد موسي‌پور

بير ساقي اليندن بير باده ايچديم،

سانكي بير تونقاللي آتشه دوشدوم.

وصال حسرتينده، آليشديم، پيشديم،

مني‌ده يانديران عشق اولدو له‌له.

بئش آد اؤيره‌تديلر، ساني يئدديدير،

ذكر ائتديم بئشيني، خاني يئدديدير.

پيمان باغلاديلار، كاني يئدديدير.

مني‌ده يانديران عشق اولدو له‌له.

ولي شاه‌محمدي (گولدورلو ولي)

قارانليقا ايشيق او اوره‌ك گوزگون،

حقيقته آيدين بير يول گؤسترير.

عمان‌سان علمينده آي استاد دوزگون،

او بارلي علميندن هر يئتن‌ ده‌رير.

شعرين ايشيق ساچير قارانليقلارا،

ائل گئدن يوللاردا بير چراغ تكين.

هر كسي چاتديرير اؤز مكانينا،

دئيير اوره‌كلرده محبت اكين.